سلام صمد جان
سلام ای مهربان آسمانی،
سلام ای حضور سراسر پاکی و آرامش ...
برایم بگو ای آسمانی سفرکرده؛ از زندگی در بهشت رضوان و نعمت های وعده داده شده اش ...
برایم بگو از زلالی سرزمین حقیقت ....
برایم بگو از آنجا؛ که سرشار از حضور عطر ناب پروردگار کریم مان بوده و هست ...
برایم بگو از دنیای صمیمیت و صفا ...
برایم بگو از نور،از آرامش ،از حضور،از پاکی ها و از همه ی زیبائی های دیگر ....
اینجا،دلم بی تاب حضور نورانیتان شده ....
اینجا سنگینی گناه بر روح آسمانی ام خدشه انداخته ....
اینجا در حال گذرم ...گذر از روح پاک و نورانی خداوند ...گذر از لطافت های نابِ معبود بزرگ و مهربانمان ...
صمد جان ....
اینجا دلم را بیهودگی ها خوش کرده ام ...
اینجا دلم را به چه سپرده ام ....؟؟؟!!!
من هنوز در خواب غفلت گناه آرمیده ام ....
دستی بیاور از فضای ملکوت؛ و با نور درونت راهنمای نیازمندی هایم شو ....
صمدِ آسمانی ....ای حضور پاک و بی آلایش ....به اندکی از نگاه آسمانی ات نیازمندم ...
می بینی و می دانی ام .....درماندگی و بی پناهی ام را ...کوله بار سنگین از بار گناهانم را....
دور افتادنم را ....
این دستان نیازمندم را به واسطه ی تو ،راهی ملکوت ارباب رحیم و کریم می کنم ...
شاید بخشیده شوم ....
شاید التماسم را بپذیرد ...
شاید راهی ام کند...
شاید....
می دانم که باخته ام و کوله بار سفرآخرت زندگی ام پر است از خطا و اشتباه و ....
اما ای مهربان سفرکرده ....
کاش که نگاهی کنی به ما واماندگان این دنیای باطل ...
کاش که دعائی بکنی در حقمان ....
کاش که بخشیده شویم ...
کاش که حلالمان کنند ...
کاش که ....
صمد جان محتاج نگاه آسمانی ات شده ام ....نگاهم کن ...دعایم کن ....